چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب:, :: 13:40 :: نويسنده : arvin
وقتي كه ديگر نبود، من به بودنش نيازمند شدم. وقتي كه ديگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم. وقتي كه ديگر نميتوانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم. وقتي كه او تمام كرد من شروع كردم ... وقتي او تمام شد ... من آغاز شدم. و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگي كردن است ... مثل تنها مردن! نظرات شما عزیزان:
ناگوار بودن همشون
|